کد مطلب:62620 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:306

رمز جاذبه علی











سبب دوستی و محبت علی در دلها چیست؟

رمز محبت را هنوز كسی كشف نكرده است، یعنی نمی توان آنرا فورموله كرد و گفت اگر چنین شد چنان می شود و اگر چنان شد چنین، ولی البته رمزی دارد. چیزی در محبوب هست كه برای محب از نظر زیبائی خیره كننده است و او را به سوی خود می كشد. جاذبه و محبت در درجات بالا عشق نامیده می شود. علی محبوب دلها و معشوق انسانهاست. چرا؟ و در چه جهت؟ فوق العادگی علی در چیست كه عشقها را برانگیخته و دلها را به خود شیفته ساخته و رنگ حیات جاودانی گرفته است و برای همیشه زنده است؟ چرا دلها همه خود را با او آشنا می بینند و اصلا او را مرده احساس نمی كنند بلكه زنده می یابند؟

مسلما ملاك دوستی او جسم او نیست زیرا جسم او اكنون در بین ما نیست و ما آن را احساس نكرده ایم. و باز محبت علی از نوع قهرماندوستی كه در همه ملتها وجود دارد نیست. هم اشتباه است كه بگوئیم محبت علی از راه محبت فضیلتهای اخلاقی و انسانی است و

[صفحه 95]

حب علی حب انسانیت است. درست است علی مظهر انسان كامل بود و درست است كه انسان نمونه های عالی انسانیت را دوست می دارد اما اگر علی همه این فضائل انسانی را كه داشت می داشت، آن حكمت و آن علم، آن فداكاریها و از خود گذشتگیها، آن تواضع و فروتنی، آن ادب، آن مهربانی و عطوفت، آن ضعیف پروری، آن عدالت، آن آزادگی و آزادیخواهی، آن احترام به انسان، آن ایثار، آن شجاعت، آن مروت و مردانگی نسبت به دشمن، و به قول مولوی: در شجاعت شیر ربا نیستی در مروت خود كه داند كیستی؟ آن سخا وجود و كرم و... اگر علی همه اینها را كه داشت می داشت اما رنگ الهی نمی داشت، مسلما این قدر كه امروز عاطفه انگیز و محبت خیز است نبود.

علی از آن نظر محبوب است كه پیوند الهی دارد. دلهای ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سر و سر و پیوستگی دارد، و چون علی را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می یابند و به او عشق می ورزند. در حقیقت پشتوانه عشق علی، پیوند جانها با حضرت حق است كه برای همیشه در فطرتها نهاده شده و چون فطرتها جاودانی است مهر علی نیز جاودان است.

نقطه های روشن در وجود علی بسیار است اما آنچه برای همیشه او را درخشنده و تابان قرار داده است ایمان و اخلاص اوست و آن است كه به وی جذبه الهی داده است.

سوده همدانی، بانوی فداكار و دلباخته علی، در مقابل معاویه بر علی درود فرستاد و در وصفش گفت:

[صفحه 96]

صلی الاله علی روح تضمنها
قبر فاصبح فیه العدل مدفونا


قد حالف الحق لا یبغی به بدلا
فصار بالحق و الایمان مقرونا


«درود خداوند بر روانی باد كه او را خاك برگرفت و عدل نیز با وی مدفون گشت»

«با حق پیمان بسته بود كه به جای آن بدلی نگزیند، پس با حق و با ایمان مقرون گشته بود».

صعصعة بن صوحان عبدی نیز یكی دیگر از دلباختگان علی بود، از كسانی بود كه در آن دل شب در مراسم دفن علی با عده معدودی شركت كرد. پس از آنكه حضرت را دفن كردند و بدنش را خاك پوشانید، صعصعه یك دست خویش را بر قلبش نهاد و با دست دیگر خاك بر سر پاشید و گفت:

«مرگ گوارایت باد! كه مولدت پاك بود و شكیبائیت نیرومند و جهادت بزرگ. بر اندیشه ات دست یافتی و تجارتت سودمند گشت.

بر آفریننده ات نازل گشتی و او تو را با خوشی پذیرفت و ملائكش به گردت در آمدند. در همسایگی پیغمبر جایگزین گشتی و خداوند تو را در قرب خویش جای داد و به درجه برادرت مصطفی رسیدی و از كاسه لبریزش آشامیدی.

از خدا می خواهیم كه از تو پیروی كنیم و به روشهایت عمل

[صفحه 97]

كنیم. دوستانت را دوست بداریم و دشمنانت را دشمن بداریم و در جرگه دوستانت محشور گردیم.

و دریافتی آنچه را دیگران درنیافتند و رسیدی به آنچه دیگران نرسیدند. در پیشگاه برادرت پیغمبر جهاد كردی و به دین خدا آنچنانكه شایسته بود قیام كردی تا سنتها را بر پا داشتی و آشوبها را اصلاح نمودی و اسلام و ایمان منظم گشت. بر تو باد بهترین درودها.

به وسیله تو پشت مؤمنان محكم شد و راهها روشن گشت و سنتها بپا ایستاد. احدی فضائل و سجایای تو را در خود جمع نكرد. ندای پیغمبر را جواب گفتی. به اجابتش بر دیگران پیشی گرفتی. به یاریش شتافتی و با جان خویش حفظش كردی. با شمشیر ذوالفقار در مراحل ترس و وحشت حمله بردی و پشت ستمگران را شكستی. بنیانهای شرك و پستی را درهم فرو ریختی و گمراهان را در خاك و خون كشیدی پس گوارایت باد ای امیر مؤمنان!.

نزدیكترین مردم بودی به پیغمبر. اول كسی بودی كه به اسلام گرویدی. از یقین لبریز و در دل محكم و از همه فداكارتر و نصیبت از خیر بیشتر بود. خداوند ما را از اجر مصیبت محروم نكند و پس از تو ما را خوار نگرداند.

به خدا سوگند كه زندگیت كلید خیر بود و قفل شر، و مرگت كلید هر شری است و قفل هر خیری. اگر مردم از تو پذیرفته بودند از آسمان و زمین نعمتها برایشان می بارید اما آنان دنیا را

[صفحه 98]

بر آخرت برگزیدند».[1] .

آری دنیا را برگزیدند و در مقابل عدل و عدم انعطاف علی تاب نیاوردند و عاقبت دست جمودها و ركودها از آستین مردمی به در آمد و علی را شهید كرد.

علی علیه السلام در داشتن دوستان و محبان سر از پا نشناخته كه در راه ولاء و محبت او سر دادند و بر سر دار رفتند بی نظیر است. تاریخچه های شگفت و جالب و حیرت انگیز آنها صفحات تاریخ اسلام را مفتخر ساخته است. دست جنایت ناپاكانی از قبیل زیاد بن ابیه و پسرش عبیدالله و حجاج بن یوسف و متوكل و در رأس همه اینها معاویة بن ابی سفیان به خون این زبده های انسانیت تا مرفق آلوده است.

[صفحه 99]


صفحه 95، 96، 97، 98، 99.








    1. بحارالانوار، ج 42، ص 295 -296، چاپ جدید.